English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
door stop U دکمه کله قندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
single breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
sugared U قندی
sugary U قندی
candied U قندی
chamfered end U کله قندی
conical U کله قندی
conic U کله قندی
saccharinity U حالت قندی
sugar loaf U کله قندی
sugarloaf U کله قندی
sugar maple U افرای قندی
glycosuria U ماده قندی درادرار
conical U کله قندی مخروطی
saccharine U قندی محتوی قند
levulose U قندی بفرمول 6O 21H6C
maltose U ماده قندی سمنوی جو
suckers U خروس قندی اب نبات مکیدنی
hard maple U افرای قندی قند افرا
sirup U محلول غلیظ قندی دارویی
fructose U ماده قندی میوه ماینه رو
syrup U محلول غلیظ قندی دارویی
omphalos U سنگ کله قندی ناف
sucker U خروس قندی اب نبات مکیدنی
syrups U محلول غلیظ قندی دارویی
electuary U معجون خمیردارو دوای قندی
malose U ماده قندی سمنو 11O22H 21C
sugars U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
lactosuria U وجود ماده قندی شیر درپیشاب
mannite U ماده قندی شیر خشت وغیره
mannitol U ماده قندی شیر خشت وغیره
mannose U ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
cone U هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones U هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
knob U دکمه
button hole U جا دکمه
shutter release button U دکمه
shooting adjustment keys U دکمه
reset button U دکمه
tuberculum U دکمه
stop knob U دکمه
tubercle U دکمه
gemma U دکمه
bottle flower U گل دکمه
knop U دکمه
botton U دکمه
knobs U دکمه
tuber U دکمه
buttoned U دکمه
button U دکمه
buttoning U دکمه
buttons U دکمه
tubers U دکمه
cuffs U دکمه سردست
double breasted U کت چهار دکمه
knobbed U دکمه دار
gemmule U دکمه گیاهک
buttonhole U سوراخ دکمه
flue stop U دکمه ارگ
gemmiparous U دکمه اور
cuffing U دکمه سردست
snap fastener U دکمه فشاری
snap fastener U دکمه قابلمه
sleeve link U دکمه زنجیری
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
radio button U دکمه رادیو
cuff U دکمه سردست
mouse button U دکمه ماوس
cuffed U دکمه سردست
buttonholed U سوراخ دکمه
buttonhook U سگک دکمه
unbuttoned U گشودن دکمه
unbuttoning U گشودن دکمه
unbuttons U گشودن دکمه
alarm push U دکمه اژیر
push button U دکمه فشاری
unbutton U گشودن دکمه
buttonhook U دکمه انداز
buttonhook U قلاب دکمه
buttonholing U سوراخ دکمه
buttonholes U سوراخ دکمه
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
buttoned U هرچیزی شبیه دکمه
button U هرچیزی شبیه دکمه
buttoning U هرچیزی شبیه دکمه
push botton U دکمه زنگ اخبار
olivet U دکمه هسته خرمایی
olivette U دکمه هسته خرمایی
stud U دکمه سردست دسته
fine adjustment knob دکمه تنظیم دقیق
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
tuberculous U دارای برامدگی یا دکمه مسلول
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
cornet a pistons U یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
farcy button U دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
double breasted U کتی که در دو طرف دکمه دارد
eye U دکمه یا گره سیب زمینی
eyes U دکمه یا گره سیب زمینی
eying U دکمه یا گره سیب زمینی
farcy bud U دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eyeing U دکمه یا گره سیب زمینی
boutonniere U بریدگی یاشکاف جای دکمه
righting U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere U گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
shell jacket U بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
right U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
programmable function keyboard U صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
double click U احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pushbutton U آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to make a typing error [mistake] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
O.K. U دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
clicks U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo [American E] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
click U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu U زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button U دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar U میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click U ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter U کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com